گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
ذکر شمائل حسن بن علی علیهما السلام و نقش خاتم آن حضرت







در بحارالانوار مسطور است که روایت شده است مرفوعا الی احمد بن محمد بن ایوب المغیري: قال: کان الحسن بن علی أبیض
مشربا بالحمرة، أدعج العینین [صفحه 171 ] سهل الخدین، دقیق المسربۀ، کث اللحیۀ ذاوفرة، و کان عنقه ابریق فضۀ، عظیم الکرادیس،
بعید ما بین المنکبین، ربعۀ لیس بالطویل و لا القصیر، ملیحا من أحسن الناس وجها، و کان یخضب بالسواد، و کان جعد الشعر، حسن
البدن. شیخ صدوق در امالی خود به اسناد معتبره می گوید نقش خاتم امام حسن علیهالسلام العزة الله بود. در کتاب مطالب السؤل
مصنف محمد بن طلحه از اجله علماي اهل سنت و جماعت شافعی المذهب از حافظ ابونعیم رفع سند میکند که أمیرالمؤمنین علی
علیهالسلام از فرزندش حسن علیهالسلام سؤالی چند فرمود: فقال: یا بنی! ما السداد! فقال: یا أبت! السداد دفع المنکر بالمعروف! قال:
فما الشرف؟ قال: اصطناع العشیرة و حمل الجریرة! قال: فما المروة؟ قال: العفاف و اصلاح المال! قال: فما الدقۀ؟ قال: النظر فی الیسیر
و منع الحقیر! قال: فما اللؤم؟ قال: احراز المرء نفسه و بذله عرسه! قال: فما السماح! قال: البذل فی العسر و الیسر! قال: لما الشح؟ قال:
أن تري ما فی یدك شرفا و ما أنفقته تلفا! قال: فما الاخاء؟ قال: المساواة فی الشدة و الرخاء! قال: فما الجبن؟ قال: الجرأة علی
الصدیق و النکول عن العدو! قال: فما الغنیمۀ؟ قال: الرغبۀ فی التقوي و الزهادة فی الدنیا هی الغنیمۀ الباردة! قال: [صفحه 172 ] فما
الحلم؟ قال: کظم الغیظ و ملک النفس! قال: فما الغنی؟ قال: رضی النفس بما قسم الله لها و ان قل و انما الغنی عن النفس! قال: فما
الفقر؟ قال: شره النفس فی کل شیء! قال: فما المنعۀ؟ قال: شدة البأس و منازعۀ اعز الناس! قال: فما الذل؟ قال: الفزع عند المصدوقۀ!
قال: فما العی؟ قال: العبث باللحیۀ و کثرة البزاق عند المخاطبۀ! قال: فما الجرأة؟ قال: موافقۀ الأقران! قال: فما الکلفۀ؟ قال: کلامک
فیما لا یعنیک! قال: فما المجد؟ قال: أن تعطی فی الغرم و تعفو عن الجرم! قال: فما العقل؟ قال: العقل حفظ کلما استوعیته! قال: فما
الخرق؟ قال: معاداتک امامک و رفعک علیه کلامک! قال: فما السناء؟ قال: اتیان الجمیل و ترك القبیح! قال: فما الحزم! قال: طول
الأناة و الرفق بالولاة! قال: فما السفه؟ قال اتباع الدناة و مصاحبۀ الغواة! قال: فما الغفلۀ؟ قال: ترکک المسجد و طاعتک المفسد! قال:
فما الحرمان؟ قال: ترکک حظک و قد عرض علیک! قال: فمن السید؟ قال: الأحمق فی ماله و المتهاون فی غرضه یشتم فلا یجیب
المهتم بأمر عشیرته، هو السید. این جمله اجوبه صادره از امام حسن علیهالسلام بی کلفت رویت به عرض امیرالمؤمنین علیهالسلام
رسید. [صفحه 173 ] و هم از کلمات آن حضرت است که می فرماید. لا أدب لمن لا عقل له، و لا مروة لمن لا همۀ له، و لا حیاء
لمن لا دین له، و رأس العقل معاشرة الناس بالجمیل و بالعقل تدرك الداران جمیعا و من حرم العقل خسرهما جمیعا. و نیز می
فرماید: علم الناس علمک و تعلم علم غیرك فتکون قد أنفقت علمک و علمت ما لم تعلم. و نیز فرماید: هلاك الناس فی ثلاث:
الکبر، و الحرص، و الحسد؛ فالکبر هلاك الدین و منه لعن ابلیس، و الحرص عدو النفس و منه خرج آدم من الجنۀ، و الحسد رائد
صفحه 79 از 204
الجوع[الجزع]و منه قتل قابیل هابیل. و نیز می فرماید: لا تأت رجلا الا أن ترجو نواله أو تخاف بأسه أو تستفید من علمه أو ترجو
برکته و دعائه أو تصل رحما بینک و بینه. و نیز می فرماید که بر امیرالمؤمنین علیهالسلام درآمدم هنگامی که از ضربت ابن ملجم
لعین این جهان را وداع می فرمود پس آغاز جزع کردم فرمود آیا جزع میکنی عرض کردم چگونه جزع نکنم و حال آنکه ترا
بدینگونه نگرانم. فقال: ألا أعلمک خصالا أربع ان أنت حفظتهن نلت بهن النجاة و ان أنت ضیعتهن فاتک الداران، یا بنی! لا غنی
أکبر من العقل و لا [صفحه 174 ] فقر مثل الجهل، و لا وحشۀ أشد من العجب، و لا عیش الذ من حسن الخلق. و نیز می فرماید: ما
رأیت ظالما أشبه بمظلوم من الحاسد. و نیز می فرماید: اجعل ما طلبت من الدنیا فلم تظفر به بمنزلۀ ما لم تخطره بذلک. و نیز می
فرماید: و اعلم أن مروة القناعۀ و الرضا أکبر من مروة الاعطاء و تمام الصنیعۀ خیر من ابتدائها. و هم از آن حضرت روایت کردهاند:
سئل عن الذل و اللوم؟ فقال: من لا یغضب من الجفوة و لا یشکر علی النعمۀ! و سئل عن العقوق؟ فقال: أن تحرمهما.
نقل من نثر الدرر
در خبر است که یک روز علی علیهالسلام با حسن فرمود برخیز و قراءت خطبه میکن تا کلام ترا اصغا فرمایم پس برخاست: فقال:
الحمدلله الذي من تکلم سمع کلامه و من سکت علم ما فی نفسه، و من عاش فعلیه رزقه، و من مات فالیه معاده، أما بعد فان القبور
محلتنا و القیامۀ موعدنا، و الله عارضنا ان علیا باب من دخله کان مؤمنا و من خرج منه کان کافرا. [صفحه 175 ] پس علی علیهالسلام
برخاست و حسن را بر سینه خود چفسانید. فقال: بأبی أنت و أمی ذریۀ بعضها من بعض و الله سمیع علیم. و نیز از کلمات امام حسن
علیهالسلام است. ان هذا القرآن فیه مصابیح النشور و شفاء الصدور فلیجل جال بصره و لیلحم السفیه قلبه فان التفکیر حیاة قلب البصیر
کما یمشی المستنیر فی الظلمات بالنور. و هم در خبر است که أمیرالمؤمنین علی علیهالسلام در بصره مریض شد و فرمان داد تا حسن
علیهالسلام روز جمعه در مسجد جامع با مردمان نماز گذارد پس آن حضرت کار بفرمان کرد و چون نماز را بپاي برد. قال: ان الله
لم یبعث نبیا الا اختاره نفسا و رهطا و بیتا و الذي بعث محمدا بالحق لا ینتقص أحد من حقنا الا نقصه الله من عمله و لا تکون علینا
و نیز در خبر است که از .« من بدأ بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه » : جولۀ الا کانت عاقبته[لنا]و لتعلمن نبأه بعد حین. و نیز می فرماید
و هم از آن حضرتست که .« فقال: هو أن یري الرجل ما أنفقه تلفا و ما أمسکه شرفا » : حسن علیهالسلام از صفت بخل پرسش کردند
شیخ عبدالوهاب .« الشروع بالمعروف و الاعطاء قبل السئوال من أکبر السؤدد » : و نیز می فرماید « حسن السؤال نصف العلم » می فرماید
شعرانی که از علماي عامه است در کتاب لواقح الانوار [صفحه 176 ] آورده است که حسن علیهالسلام گاهی که خانهي را از کسی
ابتیاع می فرمود و بهاي آنرا تسلیم می داد چون فروشنده فقیر میشد آن حایط را بصاحب نخستین مسترد میساخت و دیگر باره مثل
آن ثمن که از نخست داده بود به رایگان عطا می فرمود هرگز عطائی با کس نکرد الا آنکه آن مبلغ را مضاعف نمود. و فرزندان و
یعنی بیاموزید علم را و اگر « تعلموا العلم فان لم تستطیعوا حفظه فاکتبوه وضعوه فی بیوتکم » . فرزندزادگان خود را وصیت فرمود
استطاعت ندارید که از بر کنید بنویسید و در خانهاي خود بگذارید.
ذکر اصحاب حسن بن علی بن ابیطالب علیهم السلام
اصحاب حسن علیهالسلام بیرون از حوصله حسابست من بنده اسامی بعضی از خواص ایشان را می نگارم ایشان نیز بر دو گونهاند
بعضی از اصحاب أمیرالمؤمنین علی علیهالسلاماند که ادراك خدمت امام حسن کردند و نیز از اصحاب امام حسن بحساب آمدهاند
و بعضی خاصه در شمار اصحاب امام حسناند نخست ابتدا میکنم به اصحاب أمیرالمؤمنین علیهالسلام. نخستین حجر بن عدي
الکندي الکوفی او را محمد بن یوسف بر در مسجد صنعا بازداشت و آسیب زد و فرمان داد که علی علیهالسلام را لعن کند حجر
گفت امیر امر می کند مرا که علی را لعن کنم پس لعن کنید او را که « و قال الامیر امرنی ان العن علیا فالعنوه لعنه الله » فریاد برداشت
صفحه 80 از 204
خدا لعن کند او را و ما قصهي او را در کتاب علی علیهالسلام در ذیل احوال اصحاب آن حضرت به شرح رقم کردیم. دوم رشید
الهجریست أمیرالمؤمنین علیهالسلام او را رشید البلایا نام نهاد و علم منایا و بلایا آموخت و ما شرح حال او و شهادت او را به حکم
عبیدالله بن زیاد در کتاب علی علیهالسلام نگاشتیم. سیم رفاعۀ بن شداد در شمار اصحاب أمیرالمؤمنین و حسن علیهمالسلام است.
[صفحه 177 ] چهارم کمیل بن زیاد بن نهیک نخعی از بزرگان تابعین است در کتاب علی علیهالسلام شرح حکومت و جلالت قدر
و شهادت او را در سال هشتاد و سیم هجري به دست حجاج نگاشتهام دیگر به تکرار نمی پردازم. پنجم مسیب بن نجبه فزاري در
کتابهاي رجال او را از زعماي تابعین و عظماي زاهدین رقم کردهاند و احتجاج او با حسن علیهالسلام بعد از صلح با معاویه در این
کتاب مرقوم افتاد. ششم قیس بن سعد بن عباده خزرجی انصاري و ما قصههاي او را در حکومت مصر و جنگهاي صفین و
لشکرکشی او را در این کتاب مبارك به شرح نگاشتیم. هفتم ابن واثله نام او عامر است و کنیت او ابوالطفیل است علماي رجال در
حق او بخلاف یکدیگر سخن کردهاند بعضی او را کیسانی دانستهاند گویند به حیات محمد بن حنفیه معتقد است و در ذیل لواي
مختار درآمد تواند بود که از این روي او را کیسانی گفتند. هشتم عمرو بن حمق از بزرگان دین و حواري أمیرالمؤمنین علیهالسلام
است او را شهید کردند و سر او را بر سر نیزه کرده به نزد معاویه آوردند و آن اول سري بود که در اسلام به رمح شد و من بنده
شرح حال او را در کتاب علی علیهالسلام نگاشتهام و انشاء الله عنقریب شرح شهادت او را در کتاب امام حسین علیهالسلام خواهیم
رقم کرد. نهم زید بن ارقم عربی مدنی خزرجی است و او در حق أمیرالمؤمنین علیهالسلام کتمان شهادت کرد و از این روي کور
شد و ما شرح این قصه را در کتاب علی علیهالسلام رقم کردیم. دهم سلیمان بن صرد خزاعی از بزرگان تابعین است و او در روز
جمل از جیش امیرالمؤمنین تخلف کرد و ما سبب تقاعد او را در کتاب جمل نگاشتیم و خروج او را در طلب خون امام حسین در
جاي خود خواهیم نگاشت. یازدهم سوید بن غفله الجعفی او از اصحاب علی و حسن و حسین علیهمالسلام است در خلاصه او را از
اصحاب صادق علیهالسلام نیز رقم کرده است. [صفحه 178 ] دوازدهم جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاري خزرجی مدنی
عربی او از اصحاب رسول خدا و علی مرتضی و حسن مجتبی و حسین بن علی و علی بن الحسین و محمد بن علی علیهمالسلام
است و ما شرح حال او را در کتاب رسول خدا و کتاب علی علیهالسلام به شرح رقم کردیم. سیزدهم ابوالاسود دوئلی نام او ظالم بن
عمرو، و به روایتی ظالم بن ظالم نام دارد و من بنده شرح حال او را در کتاب علی علیهالسلام به شرح رقم کردهام. چهاردهم حبۀ بن
جوین العرنی کنیت او ابوقدامه است در شمار اصحاب علی و حسن علیهما السلام است. پانزدهم عبایۀ بن رفاعه أنصاري از راویان
حدیث أمیرالمؤمنین و اصحاب علی و حسن علیهما السلام است. شانزدهم جعیده و او از قبیلهي همدان است و نیز از روات احادیث
حسن علیهالسلام است. هفدهم سلیم بن قیس الهلالی از اصحاب علی علیهالسلام و امام حسن و از روات احادیث ایشانست.
هیجدهم حبیب بن مظاهر بعضی او را حبیب بن مظهر گفتهاند و او از اصحاب علی و حسن و حسین علیهمالسلام است و من بنده
قصهي او را در کتاب أمیرالمؤمنین علیهالسلام در ذیل اصحاب آن حضرت نگاشتهام و انشاء الله عنقریب در کتاب امام حسین به
شرح خواهم نگاشت. نوزدهم احنف بن قیس است من بنده در کتاب أمیرالمؤمنین و در کتاب امثله عرب و در این کتاب مبارك
شرح حال او را نگاشتهام و عنقریب در کتاب حسین علیهالسلام به شرح خواهد رفت. بیستم اصبغ بن نباته حنظلی مجاشعی کوفی
است و او در شمار شرطۀ الخمیس است و ایشان را شرطۀ الخمیس گفتند که با علی علیهالسلام بیعت کردند که از جنگ روي
برنتابند تا گاهی که کشته شوند یا نصرت کنند شرح حال او را من بنده در مجلدات ناسخ التواریخ بتفاریق رقم کردهام. [صفحه
179 ] بیست و یکم اعور و نام او حارث است و به روایتی پسر عبدالله اعور همدانی است مردي فقیه و جلیل القدر است گویند شبی
بر أمیرالمؤمنین درآمد آن حضرت فرمود تو را کدام چیز بدینجا کشانید گفت سوگند با خداي محبت تو فرمود ترا سخنی گویم که
شکرگذار محبت من باشی بدان اي حارث محب من نمیرد الا آنکه ملاقات کند جائی را که محبوب اوست و دشمن من جان ندهد
الا آنکه دیدار کند جائی را که مکروه او است. این جمله جماعتی از خاصان اصحاب أمیر المؤمنیناند که نیز از اصحاب حسن
صفحه 81 از 204
علیهالسلام شمرده میشوند فاضل مجلسی از مناقب ابن شهرآشوب نقل نموده و در این دو کتاب افزون از لفظ نام یا لقب ایشان رقم
نکرده من بنده حسب و نسب ایشان را به اختصار باز نمودم تا بر خوانندگان مجهول نماند و در کتاب علی علیهالسلام به شرح
نگاشتهام اکنون ابتدا میکنم به ذکر جماعتی که خاصه در شمار اصحاب حسن علیهالسلاماند به روایت فاضل مجلسی که از مناقب
ابن شهرآشوب نقل نموده نخستین عبدالله بن جعفر الطیار و دیگر مسلم بن عقیل و دیگر عبدالله بن عباس شرح حال ایشان در
مجلدات ناسخ التواریخ نگاشته آمد و دیگر حبابه بنت جعفر الوالبیه و دیگر حذیفۀ بن اسید و دیگر جارود بن ابی بشر و دیگر
جارود بن منذر و دیگر قیس بن اشعث بن سوار و دیگر سفیان بن ابی لیلی الهمدانی و دیگر عمرو بن قیس المشرقی و دیگر
أبوصالح کیسان بن کلیب و دیگر ابومخنف لوط بن یحیی الازدي و اوست صاحب تاریخ یوم عاشورا و خروج مختار در طلب خون
سیدالشهدا همانا لوط از اصحاب حسن و پدرش یحیی از اصحاب علی علیهالسلام است و دیگر مسلم البطین و دیگر ابورزین مسعود
[ مولی ابی وائل و دیگر هلال بن بساق و دیگر اسحق بن کلیب السبیعی. [صفحه 180
ذکر جماعتی که از امام حسن علیه السلام روایت احادیث کردهاند نام ایشان به ترتیب حروف تهجی رقم می شود
احنف بن قیس و دیگر اصبغ بن نباته و دیگر اشعث بن السوار آنانند که از امام حسن علیهالسلام روایت کردهاند. باب الجیم من
اسامی الروات جابر بن عبدالله الانصاري و دیگر جعید الهمدانی و دیگر جارود بن منذر و دیگر جارود بن ابی بشر از جماعت
رواةاند. باب الحاء من اسامی الروات حبیب بن مظاهر و دیگر حذیفۀ بن اسید الغفاري و دیگر حارث الاعور و دیگر حجر بن عدي
بن حاتم و دیگر حبۀ بن جوین العرنی و دیگر از جمله زنان حبابۀ الوالبیه است که از حسن بن علی علیهما السلام روایت کرده
است. باب الراء من اسامی الروات رشید الهجري از جماعت روات است و دیگر رفاعۀ بن شداد نیز از روات است. باب الزاء
المعجمه من اسامی الروات زید بن ارقم از آن جماعت است که از امام حسن علیهالسلام روایت کرده است اگر چه با علی
علیهالسلام در کتمان شهادت خیانت کرد. باب السین من اسامی الروات سلیم بن قیس الهلالی و دیگر سفیان بن ابی لیلی الهمدانی
و دیگر سلیمان بن صرد الخزاعی و او خدمت رسول خدا نیز رسیده بود و یگر سوید ابن غفله است. باب الظاء من اسامی الروات
ظالم بن عمرو و بعضی او را ظالم گفتهاند و کنیت او ابوالأسود الدئلی است. [صفحه 181 ] باب العین من اسامی الروات عبایۀ بن
عمرو بن ربعی و دیگر عمرو بن الحمق الخزاعی و دیگر عامر بن واثلۀ بن الاسقع و دیگر عبدالله بن جعفر بن ابیطالب و دیگر عبیدالله
بن عباس بن عبدالمطلب و او را معاویه بفریفت و با او ملحق شد چنانکه به شرح رفت در مقاتله امام حسن با معاویه و دیگر عمرو
بن قیس المشرفی است. باب القاف من اسامی الروات قیس بن سعد بن عبادة الانصاري شرح حال او را در کتاب رسول خدا و در
کتاب علی علیهالسلام و در این کتاب مبارك مرقوم افتاد. باب الکاف من اسامی الروات کمیل بن زیاد النخعی حامل اسرار است و
از جمله رواة و دیگر کیسان بن کلیب کنیت او ابوصادق است. باب اللام من اسامی الروات لوط بن یحیی کنیت او ابومخنف است
و اوست صاحب تاریخ مقتل سیدالشهدا علیه آلاف التحیۀ و الثناء باب المیم من اسامی الروات مسلم البطین و دیگر مسعود مولی ابی
وائل و کنیت او ابورزین است و دیگر میثم التمار و دیگر مسیب بن نجبه و دیگر مسلم بن عقیل بن ابی طالب علیهمالسلام و الرحمۀ.
باب الهاء من اسامی الرواة. هلال بن بساق از جمله روات است. باب الکنی من الرواة ابواسحق الهمدانی و دیگر ابواسحق السبیعی بن
کلیب ایشان نیز از اجله رواة حسن علیهالسلاماند. باب النساء من الرواة فاطمه بنت حبابۀ الوالبیه به روایت سعد بن عبدالله از حسنین
[ علیهمالسلام روایت کرده است. [صفحه 182
ذکر مکارم اخلاق